چرا نوروز.... ؟

نوروز از زبان معلم شهید دکتر علی شریعتی :

و جشن نوروز یکی از استوار ترین و زیباترین سنت هاست. در آن هنگام که مراسم نوروز را به پا می داریم، گویی خود را در همه نوروزهایی که در ساله در این سرزمین بر پا می کرده اند، حاضر می یابیم و در این حال صحنه های تاریک و روشن و صفحات سیاه و سفید تاریخ ملت کهن ما در برابر دیدگان مان ورق می خورد، رژه می رود. ایمان به اینکه نوروز را ملت ما هر ساله در این سرزمین بر پا می داشته است، این اندیشه های پر هیجان را در مغز مان بیدار می کند که: آری هر ساله حتى همان سالی که اسکندر چهره این خاک را به خون ملت ما رنگین کرده بود، در کنار شعله های مهیبی که از تخت جمشید زبانه می کشید همانجا همان وقت، مردم مصیبت زده ما نوروز را جدی تر …

در آرامش غمگین شهرهای مجروح و در کنار آتشکده های سرد و خاموش نوروز را گرم و پر شور جشن می گرفتند.

نوروز در این سال ها و در همه سال های همانند ش شادی یی این چنین بوده است عیاشی و " بی خودی " نبوده است. اعلام ماندن و ادامه داشتن و بودن این ملت بوده و نشانه پیوند با گذشته ای که زمان و حوادث ویران کننده زمان همواره در گسستن آن می کوشیده است.....

برای متن کامل کلیک کنید

 

نظرات 8 + ارسال نظر
محمد یکشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:16 ق.ظ http://www.siavash1919.persianblog.com

سلام دوست من ... خیلی جالب بود ...هر روزت نوروز ...نوروزت پیروز

رامان یکشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:20 ق.ظ http://www.nwe.blogsky.com/

سلام.... خوب نوشتی .. موفق باشی برای تبادل لینک اگه بخوای!!!
http://www.nwe.blogsky.com/

آرام یکشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 02:20 ب.ظ http://arameshetoofani.blogfa.com

سلام
ممنون که خبر کردین
متنای شریعتی همیشه زیباست
موفق باشید
سال نو هم مبارک

سلام بر تو
به تو که می نویسی از او که یگانه هست . تو که طوفانی در دلت هست . از حافظ .. تو که از یونس ابراهیم و تلی از آتش و از یوسف .. تو که اینقدر به خدا نزدیکی از خدا بخواه تا آتش نمرویان را بر جانمان سرد کند انسان که اتش بر خلیل سرد کرد . یوسف ما را که به زر ناسره بفروخته اند .. به ما برگرداند .وچقدر خوب می نویسی و چقدر به خدا نزدیکی ....
یا رب سرد کن این آتش برجان ما
آنسان که کردی بر خلیل

آزیتا دوشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:15 ق.ظ http://azi.blogsky.com

هم صدا با دل من
همه فاخته ها می خوانند
خانه ات آبادان
سینه ات نورافشان
و خرامیدن نوروز مبارک بادت

آری هیچ زمستانی طولانی نیست ...
فقط نمی دانم شما که از بهار و جلوه های حیاتش می توانی بسرایی ... چرا از غم و اندوه و شکایت از روزی که بدنیا آمدی و ...حتی نام پاییز برگ ریزان ؟ یادمان باشد بهار در راه است . تو که قلم در دست داری نکند خوابت ببرد . نکند ازسیلی سرما بهراسیم . قلمت را چراغی کن در قلب شب تیره .

شیدا پنج‌شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 04:37 ق.ظ http://sheidablog.blogfa.com

سلام آقا عبدالرضا

خسته نباشید سعی کردم تا آنجا که ذهنم یاری می کند به
دیداردوستان بروم وسال نورا تبریک بگویم با عرض پوزش اگر
دیر آمدم به هر تقدیر در این چند روزهر دوستی را که به یاد بیاورم برای عرض ادب به حضورش میروم همین طور مطلب تان راهم خواندم امسال تقارن دو اتفاق مهم بود که من این
طور تفسیرش می کنم ( از کار خدا هیچ چیز بعید نیست)
اربعین وعید ...تبریک وتسلیت ...همه کار خدا است وبس..
سال نو شما هم مبارک ...شاد زی

سلام
متقابلا سال نو را تبزیک می گویم

رحیم محسنی یکشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 11:55 ق.ظ http://http://rahimmohseni.blogspot.com

دوست گرامی با تبریک نوروز
ایران همیشه استوار خواهد ماند چون فرزندانی داره که دلتنگشن
دلتنگ فرهنگش و مردمش
نوشته های خوبی داری .مستدام و پاینده باشی چون البرز
منم مثل شما دلتنگ گذشته و کودکیام هستم
از اشنایی با یه دوست اگاه دیگه خرسندم

سایه دوشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:09 ق.ظ http://www.sayehmetallica.blogfa.com

سلام خسته نباشید مطالب خیلی خوبی رو عنوان میکنید ممنون
۱ سوال چطوری این متن و درست میکنید و اتماتیک وار برای همه میفرستید متن بلاگ به روز شده رو میگم
موفق باشید

[ بدون نام ] شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 11:48 ق.ظ http://sadegh-pc.blogsky.com

وبلاگ جالبی داری اگر وقت کردی به ما هم یه سر بزن با تشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد