برای دخترم آرمیتا

 

 آرمیتا تولدت مبارک

 

یگانه ام

 

امروز روز تولد توست ، سالها پیش که در چنین روزی خداوند تو را به ما داد ، یاد این جمله ازشاعر پرآوازه هند ، تاگور افتادم که : هر کودکی با این پیام به جهان می آید که خدا هنوز از انسان نومید نیست . در این مدت   سالها از آن روز گذشته ..... در این لحظه دوست ندارم از آنچه در این اواخر گذشته است _ از شغالانی که شغال از آنان رویگردان است _ سخنی بگویم ، چراکه دستها را از جدایی گر غمست ، ریشه هارا دست در دست همست. امشب دوباره جملاتی را که پدرم بر پشت قران نوشته بود خواندم :

بسم اله الرحمان الرحیم

جهت یادبود فرزندم که در ساعت سه و نه دقیقه بامداد روز سه شنبه سی ام آبانماه شصت و هشت در زایشگاه شهرستان خاش متولد شد وبنام آرمیتا نامیده شد انشاء اله سالیان دراز در کنار والدینش به خوشی و شادمانی  زندگانی نموده و برای دین ومملکت واجتماعش فردی متعهد پرورش یابد .

والسلام بتاریخ ششم آذرماه شصت وهشت عباس ...

خداوند خود را در آفریدن می یابد .. اکنون که دورم از تو، دلم امواجش را بر ساحل جهان می کوبد وگریان بر آن مینویسد : " دوستت دارم " .