قصه های من و بابام

               تصویر پشت جلد کتاب قصه های من و بابام

شبی از شب ها :
دیو می خواست که از روزنه بیداری ،
خاک وحشت پاشد در چشمم ،
تو که خوبم بودی ،
قصه گفتی ....
         گفتی .....
                تا خوابم کردی .
قبلا بگویم پیشتر از این در جایی دیگر در باره این کتاب و پدید آورنده آن مطلبی نوشته ام اما باز دوست دارم از این هنرمند بزرگ یادی کنم ، چه یکی اینکه وقتی در اینترنت به این نام جستجو کردم متاسفانه فقط همان مطلب خودم را به زبان فارسی دیدم اگر چه صدها مقاله و تصویر به دیگر زبان ها موجود بود.دیگر اینکه ارادتی خاص به نویسنده کتاب دارم و خودم شاهد بودم چگونه به یاری آمد تا که رویا های دلبندی با دیو وحشت آشفته نشود.و هنوز هم وقتی آرمین کنارم دراز می کشد همین کتاب را خواهش می کند برایش بخوانم.
« قصه های من و بابام » بازپرداخت کتابی است تصویری به نام « پدر و پسر »                (Vater und sohn ) اثر جاودانه اریش اُ زر Erich oh ser )  ) نقاش هنرمند و توانای آلمانی که توسط ایرج افشار برای کودکان فارسی زبان بازپرداخت شده است و تاکنون بارها تجدید چاپ گردیده است.
با این که بیش از پنجاه سال از پدیدآمدن این اثر می گذرد اما تجدید چاپ این کتاب به زبانهای مختلف نشان از آن دارد که همچنان صداقت پاکی، مهر و صفا در میان کودکان سراسر جهان خریدار دارد...
اگرچه متأسفانه این هنرمند بزرگ پس از دستگیری در زندان فاشیستها دست به خودکشی زد اما هیچگاه از ارزش کار هنری بزرگ این هنرمند انسان دوست که در سه کتاب « پدر و پسر » متجلی شده است نخواهد کاست.  همانگونه که در متن بازپرداخت شده فارسی کتاب می خوانیم:
یکی بود یکی نبود یک پدر بود و یک پسر بود این قصه نیست پدر نامش اریش ‎‎ او زر بود و در سال 1903 در شهر پلاوئن در آلمان به دنیا آمده بود دوره دبیرستان را گذراند و در دانشکده هنر در شهر لایپزیگ هنر نقاشی را آموخت بیست و هشت ساله بود که پسرش کریستیان به دنیا آمد همان طور که در عکس می بینی این پدر و پسر به راستی بودند و قصه هایشان هم فقط قصه نیست.
اریش ا زر در دورانی زندگی می کرد که آلمان گرفتار حکومت دیکتاتوری و استبدادی هیتلر و یاران فاشیست او شد اریش ا زر از راه نقاشی کردن با این حکومت و ظلم و ستم فرمانروایان کشورش مبارزه می کرد برای روزنامه های آن زمان کاریکاتورهای سیاسی   می کشید به همین سبب، فرمانروایان آلمان از او و کارهایش خوششان نمی آمد و نمی گذاشتند نقاشیهایش در روزنامه ها و کتابها چاپ شود از آن پس بود که اریش ا زر نقاشیهایش را با نام پلاوئن امضا می کرد.
عاقبت هم او را پس از چاپ کتاب کاریکاتورهای سیاسی اش، در سال 1940 به زندان انداختند می خواستند محاکه اش کنند ولی اریش ا زر که می دانست به دست فاشیستها کشته خواهد شد، در 5 آوریل 1944 در زندان خودکشی کرد.
اصل کتاب به زبان آلمانی و در سه جلد و شامل صد و پنجاه داستان تصویری می باشد . قهرمان داستان ها پدری میانسال و پسری هفت هشت ساله اند. در سرتاسر کتاب پدر جلیقه ای سیاه بر تن دارد پسر نیز همواره با لباسی یکسان و مویی آشفته در کنار او حضور دارد.
کتاب را برای فرزندانتان ویا هر کودکی که دوستش دارید بخوانید و ببینید چگونه هنرمندی سالهاست در دل کودکان بسیاری از کشور های جهان جایی برای خود نگه داشته است .و ..:


شبی از شبها :
ای تو آیینه هر پاکی !
ای پاک !
با تو باور کردم ، که جهان خالی از آیینه پاکی نیست .
برای تماشای چند تصویر از کتاب قصه های من و بابام اینجا کلیک کنید.